خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و اندیشه- سید محمود کمال آرا*
فهم عقاید دیگران همراه با تمرکز و کنترل اندیشه می تواند داشتن ذهن باز نسبت به جهان بینی های گوناگون را برای اندیشه ورزان تقویت کند. انعطاف پذیری نسبت به اندیشه ها و عقاید، توانایی در طرح سوال هماهنگ و متناسب با موضوع اندیشه ورزی را فراهم خواهد کرد. اندیشه ورز با توجه به سه عنصر اصلی آگاه شدن، آگاه ماندن و آگاه کردن، ایده هایی جدیدی در حل خلاقانه مسایل برای خود و جامعه اندیشه ورز اش می آفریند. این ها کانون متفکرانه ای است که اندیشه ورز را هنگام روبرو شدن با مسائل دشوار هدایت می کند. اندیشه ورز زمانی میتواند در ارزیابی استدلال ها منصفانه عمل کند که هنگام مواجه با تعصبش صداقت را پیشه گرفته و از پیش داوری، شرطی شدگی، خودگرایی یا گروه گرایی خویش بپرهیزد. توانایی در استدلال کردن توام با احتیاط در قضاوت و اشتیاق در بازنگری و اصلاح نگرش ها، اندیشه ورز را در فرماندهی میدان اندیشگاه، یاری می کند. تمامی کانون های اندیشه ی مورد اشاره زمانی با مداومت و ایستایی همراه است که اندیشه ورز، پشتکار در کسب اطلاعات مرتبط را در صدر اقدامات خود گنجانده باشد.
فرماندهی میدان اندیشه با ادوارد دوبونو
او ذهن آدم را جادو میکند. این را آیزاک آسیموف دربارة ادوارد دوبونو میگوید و ادامه میدهد که: «خواندن آثار او باعث میشود آدم حتی به فکر کردنش هم فکر کند و به کشف حقایقی بپردازد که البته از قبل هم جلوی چشمش بوده اما آنها را نمیدیده است.»
شیوة کار دوبونو با شش کلاهی رنگی معرفی اش این است که رنگ سیاه را منفی می بیند، قرمز را عاطفی می داند، سبز را زاویه دهی و نوآوری می خواند، به رنگ زرد خوشبینانه و مثبت می نگرد، به آبی وظیفه مدیریت و تغییر کلاه ها در جلسه را می دهد و سعی میکند نگرش افراد را با جابجایی کلاه تغییر دهد هر چند که همان افراد امکان دارد با تغییر کلاه هنوز بر سر موضع خود باشند که وظیفه کلاه آبی این است که مدیریت کند و در نهایت دوبونو رنگ سفید را استناد علمی و منطقی معرفی می کند.
به این ترتیب است که مسائل بسیار ساده ای طرح میکند و از مخاطبش میخواهد به راه حل این مسألهها فکر کند. آن وقت، خودش وارد صحنه میشود و ضمن همراهی با مخاطبش در طول مسیر حل مسأله، پایههای فکری مخاطبش را نقد میکند. او در لابهلای حرفهایش نکات کاربردی و بسیار مهمی را دربارة مهارت تفکر به مخاطب آموزش میدهد.
او در نشان دادن نحوه عملکرد مغز انسان از مثالها و استعارههای فراوانی استفاده میکند و مغز انسان را نوعی سیستم اطلاعاتی میداند که خود را سازماندهی میکند به این معنا که همانطور که قطرات باران پس از فرو افتادن راه خود را به سمت جویها و چالهها پیدا میکند، اطلاعاتی که به مغز وارد میشود نیز با سازماندهی مغز به مسیرهای آشنا هدایت میشود. در نتیجه با روش تفکر سنتی تنها قادریم به نتایجی برسیم که از پیش با اعتقادات و پیشفرضهای ذهنی ما هماهنگی دارد. دوبونو این روش فکر کردن را مانعی بر سر راه کشف ایدههای نو میداند و معتقد است مغز انسان توانایی بیشتری برای تعریف و درک تجربیات خود دارد. روشی که دوبونو پیشنهاد میکند، تفکر جانبی است.
شاید بتوان گفت به مرور زمان افرادی که از این تکنیک استفاده میکنند نسبت به آن شرطی شده و ناخودآگاه قادر میشوند به سرعت سبک فکری، نقش، زاویه دید و نگرش خود را تغییر دهند. شش کلاه فکری دوبونو به ما این امکان را میدهد که به فکر خود مسلط شویم و تنها چیزهایی را که میخواهیم، فراخوانیم. از طرف دیگر بدینوسیله میتوان افراد را در جلسات و نشست ها از مسیر عادیشان بیرون کشید تا درباره موضوع مورد نظر به نوع دیگری بیندیشند .
تفکر، موضوع اصلی تفکرات دوبونو است. در طول سالهای آموزش به یک دانشآموز یا دانشجو، آگاهیها و اطلاعات زیادی عرضه شده، ولی میتوان گفت که دربارة اصول فکر کردن، هیچ آموزش مستقیمی به او ارائه داده نمیشود. دوبونو در آثارش تفکر را به عنوان یک مهارت، آموزش میدهد.
ادواردو دوبونو تکنیک شش کلاه فکری رادر آنالیز و تحلیل و مسیر دهی به اندیشه ها معرفی کرده است. او اندیشه های مبتنی بر شش کلاه فکری را؛ در اندیشه سفید: گرد آوری اطلاعات موجود، دراندیشه سبز: برای اکتشافات بیشتر و ارائه راه حل جایگزین و برای گسترش بیشتر راه حل های مفید تر و انجام یک گزینه، در اندیشه زرد: برای ارزیابی منافع و کارایی هر یک از راه حل ها، در اندیشه سیاه: برای ارزیابی کاستی ها و خطرات هر یک از راه حل ها، در اندیشه آبی: برای چکیده کردن و ارزیابی آنچه تا کنون بدست آمده است و در اندیشه قرمز: برای پی بردن به احساسات نسبت به نتیجه بدست آمده معرفی می کند.
گفتنی است ادوارد دوبونو در سال ۱۹۳۳ در مالت به دنیا آمد و در کالج سنت ادوارد و دانشگاه سلطنتی مالت در رشتة پزشکی تحصیل کرد. مدتی بعد، به دریافت دانشنامة دکترا از دانشگاه کمبریج نائل شد و پس از آن در دانشگاه های آکسفورد، کمبریج و هاروارد به تدریس پرداخت. او وسیعترین برنامههای آموزشی را برای آموختن مفهوم تفکر در مدرسهها و دانشگاهها ارائه کرد و اتحادیة پژوهشی شناخت را بنیان نهاد که حال بسیاری از شرکت های مهم جهان را در بر میگیرد.
*بنیان گذار مرکز مشترک اندیشه ورزی اکو
نظر شما